مدل تعاملی مرد و زن
بسم الله
بعد از اتمام جشنواره ی عمار، خانمی پستی در شبکه اجتماعی منتشر کرده بود که مضمونش این بود که تمام جشنواره تنها با حضور آقایون برگزار شده بود و خانم ها جز مادران و خواهران شهدا یا یک تک داور سهمی در این جشنواره ی مردانه نداشتند!!
راست هم می گفتند. حق هم داشتند. وقتی اجازه داده شد و گفته شد خانم ها حق دارند حضور اجتماعی داشته باشند و باید در جامعه باشند و .... باید به اینجا هم فکر می کردند. کار ندارم که کسانی که از حضور اجتماعی گفتند نظراتشان متفاوت بود و هر کدام از حضور اجتماعی معنای خاصی را اراده کردند. اما آنچه حقیقت است، همین است که هست.
حلقه ی گم شده ای این وسط هست که حل نخواهد شد. آن هم اینکه خب! حالا که زن ها را دعوت به حضور اجتماعی کردیم نحوه ی تعامل ما با آنها باید چه طور باشد؟ آیا خواهیم توانست تعادلی بین آنچه به آن اعتقاد داریم و آنچه واقع شده برقرار کنیم؟
یک وقتی حدیث می آوریم از حضرت علی علیه السلام که ایشان به خانم های جوان سلام هم نمی کردند تا آنها مجبور به رد جواب سلام نشوندو ...
یک وقتی دیگری از پنبه و آتش و ... می گوییم. یک وقتی هم از شیطان و زیر یک سقف بودنش.
پیش از ادامه دادن باید این تذکر را بدهم که این بحث لزومن مخاطبین حزب اللهی و معتقد به اسلام دارد و آنها که دغدغه ای به این شکل ندارن مورد بحث نیستند. بعدتر هم البته درباره فمینیسم و ... مفصل می نویسم.
اما بعد.
بنابراین تا اینجا گفتم که از دوره ای به بعد واژه های حضور اجتماعی زنان به وفور شنیده شد. هر گروه و فردی از این واژگان مفهومی را اراده می کرد اما نتیجه این چیزی است که امروز دست ماست.
دغدغه ی امروز ما البته صحبت درباره ی مدل تعاملی است.
دو مقدمه لازم بود بگویم که یکی همین است که گفتم و دومی بالا رفتن سن ازدواج!! چه ربطی دارد؟ می گویم برایتان. فعالیت های اجتماعی نظیر کارهای فوق برنامه و برگزاری جشنواره و ... کارهایی است که به جوانان پرشوری نیاز دارد که وقت خود را بگذارند. این جوانان سنشان بالا رفته و به طور مثال در دوره ی کارشناسی معدود افرادی را می توان یافت که متاهل باشند.
بیشتر توضیج می دهم. یکی از مدل های تعاملی که در گذشته استفاده می شده و هنوز هم این مدل در مواردی قابل انجام است، استفاده از یک رابط است. این رابط یک زوج هستند که کار ارتباط دو طرف را برعهده دارند. اما در حال حاضر و در دانشگاه ها این مورد امکان پذیر نیست. در دوره ی پس از انقلاب این مدل کاملن کارآمد بوده و به این ترتیب نیازی به ارائه و فکر درباره ی مدل تعاملی نبوده است. اما به مرور زمان و افزایش سن ازدواج کارآمدی این مدل نیز کاهش یافته است.
در این شرایط مدلهایی که توسط دوستان ما در قسمت های مختلف استفاده می شود به صورت زیر است:
۱) برخی دوستان ما، نگاه حذفی دارند. به طور تام و کمال می گویند که جایی که ما هستیم خانم ها نباشند و کارها را خودمان می کنیم و ...
۲) برخی دوستان ما، هم چنان پایبند به مدل رابط زوج هستند. البته این دوستان ما به طور طبیعی در گروه هایی عضو هستند که به علت افزایش تعداد شانس داشتن عضو متاهل در آنها زیاد تر است.
۳) برخی دوستان ما، معتقدند دو گروه موازی باید تشکیل شود که وظایف مشابه دارند و کار یکسان می کنند ولی یکی برای خانم ها و یکی برای آقایان( که این همان ساختار عدم حضور اجتماعی خانم ها می شود دیگر!! وقتی برای خودشان کار بکنند و قرار نباشد جایی ارائه شود همین می شود دیگر!)
۴) برخی دوستان هم معتقدند در گروه باید روحیه ی کار جمعی را داشت ولی افراد اصلی تیم حواسشان جمع باشد که ارتباطات موجود بین افراد گروه از چارچوب کار تیمی خارج نشود و در برابر این اتفاقات بازخورد مناسب را داشته باشند.
این مدل هایی بود که بین دوستان حزب اللهی مان، رعایت می شود. البته به دلیل کثرت استفادهی این مدل ها، به آنها اشاره کردم.
انتظار می رود (البته با تحقیقاتی که کردم نباید خیلی دل به این انتظارات بست.) حوزه های علمیه بر روی ارائه ی مدل تعاملی بین زن و مرد کار بکنند و برای این سوال پاسخ مناسبی بیابند.
بسیار دوست می دارم که شما دوستانی که این پست را می خوانید، نظرات خود و مدل هایی که قابل ارائه می دانید، را بدهید تا بتوانیم این مدل تعاملی را کمی پرورش بدهیم.
شاید بعدتر بتوانم راجع به مدل برخوردی حزب اللهی ها هم مطلبی بنویسم که یک سری انتقاداتی به دوستان خودم در دانشگاه داشتم. باشد برای بعد.
تمت!