ما دهه هفتادی ها، شما دهه شصتی ها
بسم الله
دلیل نوشتن این پست این بود که دوستان دهه شصتی مدت زیادی هست که در جامعه مجازی گوگل پلاس که عضو اون هستم، به متولد شدن در این دهه افتخار کردن و دهه هفتادی ها رو با عناوین مختلف مورد خطاب قرار دادند.
خب واقعن این مدل نگاه کردن دوستان شصتی مثل اینه که ملاک آدم ها به جای تقوا، رنگ پوست و ملیت و زمان تولد شده باشه.
اما چه چیزی هست که مایه افتخار ما باید باشه؟
دهه شصتی ها به چیزهایی افتخار می کنند که اصلن در اون نقشی نداشته اند. در جنگ و بمباران ها تمام آن چه که نصیب این رفقای شصتی ها شده کوپنی دست پیدا کردن به مواد غذایی بوده.
این دوستان به توپ پلاستیکی و کارتون های رنگ و رو رفته و فوتبال بازی کردن با سنگ و هزاران چیز دیگه افتخار می کنند که من هم که در میانه ی این دعوای هفتادی و شصتی متولد شدم اونها رو تجربه کردم.
دعوای دیگر این رفقا شده اینکه دهه هفتادی ها فلان ویژگی اخلاقی رو دارند و .... . هرچند این مساله رو نمی شه رد کرد که کودکانی که در بازه ی زمانی مشخص (من به نظرم حداکثر سه سال) متولد میشن به خاطر شرایط تقریبا یکسان زندگی اخلاق های مشابهی پیدا می کنند اما این رو نمی شه تعمیم داد به بازه ی ده ساله.
اما مایه ی افتخار ما به عنوان دهه شصتی و دهه هفتادی باید چه چیزی باشه؟
الان دیگه کم کم دوستان دهه شصتی باید در میانه راه رسیدن به رده های بالای شغل خودشون باشند و یا در اوایل اون باشن. باید دوستان شصتی کلاهشون رو قاضی بکنن و ببینن در تحولات کشور چقدر تاثیر گذار بودن؟ کدوم مشکل مملکت رو حل کردن؟ برای کدوم مشکلها فکر کردند و راه های حل کدامین مشکل ها رو هموار کردن؟
باید منصفانه بنشیند و فکر کنند که برای تربیت نسل بعدی خودشون چه قدر آماده هستن و چه کارهایی کردند و چه برنامه هایی دارند؟
اگر برای سوال های بالا پاسخ مناسبی داشتند، بسم الله. بگویند تا با هم به آن افتخار کنیم ولی اگر کاری نکرده بودند به جای تحقیر جوان تر جا باز بکنند تا شاید نسل بعدی ( دهه هفتادی ها) بتونه این مشکلات رو حل بکنه!
دهه هفتادی ها از رفاه نسبی بیشتری برخوردار بودن، سطح کیفی مدارسشون بالاتر بود و .... بنابراین باید به اندازه ی توانشون ازشون انتظار داشت و ازشون کار خواست. بچه های این دهه با این ویژگی ها باید بتونن قله های بلندتری رو فتح بکنن. انتظار ازشون همینه.
ختم کلام.